یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران...
چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود
خودش میگفت:
گناهی نشد که من انجام ندم!
تا اینکه یه نوار روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و روش کرد...
.
بلند شد اومد جبهه!
یه روز به فرماندمون گفت من از بچگی حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم...
می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم!
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا زیارت کنم و برگردم...
اجازه گرفت و رفت مشهد؛
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه!
.
توی وصیت نامه اش نوشته بود :
در را